ایران دیگر نمی تواند دست روی دست بگذارد
با ترور یکی دیگر از دانشمندان هسته ای ایران اکنون این واقعیت به اثبات می رسد که عاملان این ترور و در راس آن رژیم صهیونیستی وارد خط قرمز ایران شده اند.
با ترور یکی دیگر از دانشمندان هسته ای ایران اکنون این واقعیت به اثبات می رسد که عاملان این ترور و در راس آن رژیم صهیونیستی وارد خط قرمز ایران شده اند و برایشان فرقی نمی کند که یک سردار ارشد همچون شهید سلیمانی را و یا یک استاد دانشگاه و متخصص فیزیک هسته ای همچون فخری زاده را ترور کنند. شهید فخری زاده به لحاظ شخصیتی همچون شهید سردار سلیمانی فردی متدین، اخلاق مدار، ولایت مدار، وطن دوست بود و در عین حال دانش علمی ایشان تنها درهسته ای خلاصه نمی شد و به مانند دانشمندان علوم اسلامی در قرون گذشته به قرآن ، فلسفه، حکمت، عرفان و شعر و ادبیات فارسی هم اشراف داشت وغرق در اشعارحضرت مولانا بود. از این دید ترور این شخصیت علمی جامع الاطراف شلیک به ذخایرعلمی جهان اسلام محسوب می شود.
فخری زاده نه افتخاری برای ایران بلکه برای کل جهان اسلام بود و در صورتی که نقش برخی از کشورهای اسلامی وعربی مانند عربستان وامارات در این ترور به اثبات برسد مصداق دیگری از خنجر از پشت این دسته از کشورها به جهان اسلام خواهد بود که به اسب تروای رژیم صهیونیستی در جهان اسلام و جهان عرب تبدیل شده اند.
دانش هسته ای فخری زاده برخلاف آنچه که دشمنان ایران تبلیغ می کنند نه برای جنگ بلکه کاملا برای تقویت صلح و ثبات در منطقه بود چراکه روند تحولات نشان داده است که بین هسته ای شدن رژیم صهیونیستی و گسترش سیاست های توسعه طلبانه آن در فلسطین و منطقه ارتباط مستقیم وجود داشته و از زمانی که این رژیم به سلاح اتمی دست یافته به هیچ یک از قطعنامه های سازمان ملل و طرح های صلح گردن ننهاده است و به لحاظ روان شناسی بخش عمده ای از اتهاماتی که به ایران می زنند و یا قیل و قالی که در پروژه ایران هراسی به راه می اندازند از قیاس با خودشان ناشی می شود. حال آنکه سیاست هسته ای ایران همانند سیاست دفاعی ایران از همان ابتدا ماهیت تدافعی و بازدارنده بوده و نقطه تمرکز شهید فخری زاده هم بر تقویت پدافند هسته ای ایران بوده است.
برخلاف ترورشهید سردارسلیمانی که رژیم صهیونیستی وعربستان ترامپ را جلو انداختند و مسئولیت ترور را گردن وی انداختند اما این بار هرچند نمی توان نقش دولت ترامپ را نادیده گرفت چرا که پمپئو نیز در نشست نئوم با حضور نتانیاهو و محمد بن سلمان حضورداشته است اما عملا این نتانیاهوست که مدیریت ترور را در دست داشته است هرچند که با توجه به ماهیت ترکیبی عملیات ترورنمی توان از نقش عربستان نیز دراین ترورغافل شد.
در این جا چند نکته قابل توجه است: نخست اینکه اگر در جریان ترور سردار سلیمانی رژیم صهیونیستی بی پاسخ نمی ماند شاید الان جرات ترور دوم را به خود نمی داد. دوم حالا که نقش امریکا و دولت ترامپ تا حدودی در سایه مانده و حداقل مثل ترورسردار سلیمانی عیان وعریان نیست اکنون بار اصلی این ترور بر دوش رژیم صهیونیستی و متحدان جدید آن عربستان، امارات و بحرین است و باید دید کدامیک از اینها در زمین دیگری بازی کرده است و یا اینکه این ترورحاصل یک کار گروهی و مشترک بوده است یا نه ؟
در وضعیت فعلی بیشترشواهد از نقش رژیم صهیونیستی حکایت دارد و پاسخ تلافی جویانه ایران متوجه این رژیم خواهد بود و البته در صورت بدست امدن شواهد جدید به آن محدود نخواهد شد.
طی چند روزگذشته یک موج خبری و تبلیغاتی به راه افتاده بود دال بر اینکه امکان دارد دولت ترامپ تا قبل از واگذاری قدرت به بایدن یک ضربه کاری به ایران بزند تا هم دینش را به مافیای صهیونیستی کامل کند وهم اینکه دولت بایدن را به درد سر بیندازد و در این میان انتشاربرخی اخبار از جمله استقرارهواپیماهای بی- 52 در قطر نیز این ذهنیت را تقویت کرد. با اینحال دلایل زیادی وجود داشت که این استدلال را زیر سوال می برد. زیرا دولت ترامپ اکنون در وضعیت اردک لنگ به سر می برد و به لحاظ قانونی توان اتخاذ تصمیمات راهبردی به استثنای مسائل مربوط به امنیت ملی را ندارد و اکنون چیزی از سمت ایران امنیت ملی امریکا را تهدید نمی کند دوم اینکه حمایت ترامپ از نتانیاهو به دلیل کسب حمایت متقابل لابی صهیونیستی از انتخاب مجدد ریاست جمهوری ترامپ بود که شکست خورد و لذا به نظر نمی رسد ترامپ مثل سابق انگیزه ای برای دادن سواری رایگان به نتانیاهو داشته باشد وحتی امکان اینکه از آن ها دلخورهم باشد زیاد است.
با توجه به این دلایل این احتمال اکنون تقویت می شود که گویا رژیم صهیونیستی برنامه ترورشهید فخری زاده را در سرداشته و لذا ازقبل برای اینکه جلوی پاسخ ایران را بگیرند درباره احتمال تدارک دولت ترامپ برای حمله به ایران فضاسازی می کردند.
متاسفانه هرچه ایران برای ثبات ومصلحت منطقه و جهان خویشتنداری نشان می دهد و دردام سیاست های تحریک آمیز و آتش افروزانه رژیم صهیونیستی نمی افتد، به حساب ضعف ایران گذاشته می شود که این برداشت باعث جرتری شدن دشمنان و جنگ افروزان می شود و برهمین اساس به نظرمی رسد پاسخ متقابل ایران به گونه ای خواهد بود که جنبه بازدارندگی خود را برای همیشه حفظ کند. اکنون دیگر رژیم صهیونیستی وارد خطوط قرمزایران شده و هم سردارش را ترور می کند و هم دانشمندش را و لذا ایران دیگرنمی تواند دست روی دست بگذارد.
--------------------------------------------
احمد کاظم زاده