استونی
۲ جزیره با اکثریت ساکنان زن
کیهنو و مانیجا؛ ۲ جزیره تاریخی و زیبا در استونی که اکثر ساکنان آن زن هستند
به گزارش خبرگزاری صدا و سيما، استونی کشوری است که بیش از ۲ هزار جزیره دارد، اما دو جزیره «کیهنو (Kihnu) و مانیجا (Manija)» متفاوت از دیگر جزایر کشور هستند، زیرا اکثر ساکنان این دو را زنان تشکیل میدهند.
وقتی که آن هلن جلستاد برای اولین بار در سال ۲۰۰۵ از کیهنو دیدار کرد نمیدانست که در طی ۱۱ سال آینده، وی ۱۲ بار دیگر به این جزیره بازخواهد گشت. بعد از تنها چند روز در جزیره، جلستاد شیفته زنانی شد که با آنها آشنا شده بود. او دید که این زنان تقریباً مسئولیت همه کارها را بر عهده دارند، از بزرگ کردن بچهها تا دوخت لباس و شخم زدن زمینهای کشاورزی. از ۳۵۰ نفری که به طور تمام وقت در کیهنو زندگی میکنند، بر اساس برآوردهای جلستاد تنها سه نفر آنها مرد هستند.
در بیشتر اوقات سال، مردان دور از جزیره، مشغول ماهیگیری، کار در سرزمین اصلی استونی یا خارج از کشور هستند.
برای دنیای خارج، کیهنو و مانیجا به خاطر سنتهای غنی شناخته میشوند. در کنار هم، این دو جزیره کوچک کشاورزی، به عنوان منطقه فرهنگی کیهنو در یونسکو به ثبت رسیده اند. در برابر چشمان کنجکاو توریست ها، زنان جزیره زندگی همیشگی و آرام خود را دنبال میکنند.
جلستاد در کتاب مصور خود در مورد زنان این جزایر چنین مینویسد: «آنها بسیار فروتن هستند و میخواهند زندگی شان را بدون دخالت دنیای خارج داشته باشند».
زندگی زنان جزیره بسیار انعطاف پذیر است. جارسوما ویروه کار در مزرعههای اشتراکی در دوران ۵۰ سال اشغال کشور توسط اتحاد جماهیر شوروی که در اوایل دهه ۹۰ میلادی به پایان رسید را به یاد میآورد: «مجبور بودیم که تمام وقت کار کنیم. هیچ عصر بیکاری در کار نبود، هیچ یکشنبه تعطیلی و بدون تعطیلات».
با این وجود آینده این دو جزیره در کشور استونی نامعلوم است. یک دلیل اینکه بسیاری از ساکنان جوان جزایر که برای تحصیل به خارج از جزیره میروند دیگر باز نمیگردند. خانواده تیکا مان از آن جمله خانوادههایی است که از لحاظ جغرافیایی از هم جدا افتاده اند. بسیاری از نوههای این پیرزن اکنون در خارج از کشور زندگی میکنند.
دلارهای توریستها باعث شده که ساکنان این دو جزیره همچنان بتوانند به زندگی در اینجا ادامه دهند، اما این رشد بی رویه گردشگری میتواند تاثیر و عواقب منفی نیز داشته باشد. به گفته جلستاد، مردم دو جزیره همواره بر سر این موضوع بحث دارند که نباید اجازه داد اینجا به یک موزه تبدیل شود.
جلستاد هر بار برای یک یا دو هفته به جزیره باز میگردد و عکسهای چاپی که گرفته بود را برای زنان جزیره میآورد که این موضوع باعث شد زنان جزیره بیشتر با او احساس راحتی و دوستی کنند. وقتی که جلستاد برای اولین بار با ساوندی مان در خانه اش آشنا شد، بیشتر از طریق اشاره با هم صحبت کردند.
برای گفتگوی بیشتر با زنان جزیره، جلستاد از یک مترجم کمک گرفت. لوهو ایلا یکی از زنان جزیره است که جلستاد بیشترین وقت را با وی سپری میکند. او میگوید فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شادترین لحظه زندگی او بوده است. امروز او یک مقرری اندک دارد و همراه دخترش چیزهای دست ساز را به توریستها میفروشد.
آخرین عکسی که جلستاد از ساوندی مان گرفته به عنوان تصویر روی جلد کتاب او با عنوان «قلب بزرگ، دستان قوی» جای گرفته است.
جلستاد میگوید: «زندگی اغلب سخت است. اینجا طبیعی است. هیچ کسی سوال نمیکند. کاری را میکنید که باید بکنید. به همین شکل است که قلبی بزرگ و دستانی قوی بدست میآورید. وقتی که این موضوع را درک کردم طرح من نامش را پیدا کرد».