• شهروند خبرنگار
  • شهروند خبرنگار آرشیو
امروز: -
  • صفحه نخست
  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • علمی و فرهنگی
  • استانها
  • بین الملل
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
  • شهروندخبرنگار
  • رویداد
پخش زنده
امروز: -
پخش زنده
نسخه اصلی
کد خبر: ۲۶۹۳۹۹۶
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۰
خراسان شمالی » اجتماعی
گزارش مکتوب

مادرانه ای برای ریحانه

برای روز‌هایی که صبح و غروبش با دلتنگی به هم وصل شده، دو تا دعای کوچک و زیبا یادش داده...

هیچ وقت تا حالا ردّ گوشی روی صورت کوچکش اینطوریمادرانه ای برای ریحانه نمونده بود، امّا میدونست مامانش روزهاست که به خاطر شرایط ویژه بیمارستان، ردّ ماسک رو صورتش هست.

 کد 99

مامان با کمک یکی از همکاراش با دختر یکی یه دونه اش ارتباط تصویری برقرار میکنه. از وقتی صورت کبود پرستار‌ها و کادر درمانی رو توی تلویزیون دیده، خیلی کنجکاو شده ببینه مامانش هم اون جور شده یا نه. در حالی که هنوز بغض تو صداشه و دلش حسابی صاف نشده، بابا یادآوری میکنه شرایط مامان، خاصّه و نمیتونه درست جوابت بده و در همین گیر و دار صدا از سمت مامان میاد که خانم صبوری! کد 99 ! دستگاه شوک رو ببرید بالای سر بیمار 102 که بدحاله. مامان میگه دخترم خداحافظ! خداحافظ! زودی میام پیشت... باز هم صحبت‌های ناتمام ریحانه پنج ساله و این بار کاردستی کوچکی که با کمک بابا صبح امروز آماده کرده بود که با مامان جونش نشون بده.

مادرانه ای برای ریحانهفرشته، مادر ریحانه کوچولو، چهارده روزی هست که به عنوان نظافتچیِ بخش بیماران کروناییِ بیمارستان امام حسن (ع) بجنورد، وظیفه‌ای سنگین رو به دوش گرفته و گرچه این روز‌ها دلش برای دیدن یگانه دخترش یک ذره شده، ولی پا به پای دیگر نیرو‌های وظیفه شناس بیمارستان، به امید شکست کرونا، این روز‌های سخت رو سپری میکنه.

روز پدر

امسال روز پدر (سالروز میلاد حضرت علی (ع)) برای اونا هم یه جور دیگه است. البته که مامان نیست تا برای بابا هدیه‌ای بخره و اونو دختر به بابا تقدیم کنه، ولی ریحانه هم دست رو دست نگذاشته و یه نقاشی قشنگ برای باباش کشیده. از اونجا که مامان، دیروز به دخترش گفته ما ماسک کم داریم، ریحانه، تویمادرانه ای برای ریحانه نقاشی یه گل به باباش داده و یه نایلونم کشیده که مثلا توش یه عالمه ماسکه... مامان، نقاشی ریحانه رو که توی گوشی می‌بینه، لبخندی حسرت بار میزنه ... این روز‌های سخت، نگاه به تصویر ریحانه توی گوشی، قوت قلبی است برای مامانش... 

خواهد آمد باز بوی مدرسه...

 پدرش که از تنگی نفس رنج می بره و به همین علت، دوری ناخواسته و خودخواسته همسر غمخوارش رو  بر دردهای ریه اش افزوده، متوجه میشه ریحانه به نقطه‌ای زل زده. می‌پرسه دخترم! چطوره؟ 

میگه: بابا توی تلویزیون، یه خانم معلمی برای بچه مدرسه‌ای ها، درس می‌داد. یعنی منم. مکثی میکنه و ادامه میده: منم همیشه دوست داشتم کیف و کفش مدرسه بخرم. یعنی میشه؟! میشه همه چی قشنگ بشه... میشه منم با فرزانه برم مدرسه؟

- آره دخترم. کیفم می‌خری، کفشم می‌خری. اگه که خوبمادرانه ای برای ریحانه دستامونو با صابون بشوریم، دوباره مدرسه هام باز میشه و دخترم برای خودش خانوم دکتری میشه. وقتی بابا این جملات را می‌گفت، در عمق نگاهش یه دنیا حرف بود. اینکه چی میشه همه‌ی آدما قرنطینه خونگی رو جدی بگیرن؟ چی میشه همه باهم یکصدا بشیم برای قطع زنجیره شیوع کرونا؟ آخه چی میشه برای مدتی، مردم سفر نرن؟ چی میشه همه باهم دعای عظم البلا بخونیم برای شکست کرونا.

اینه که به دخترش امیدواری میده که " ان شاء الله با تلاش مامان و بابا و همه مردم، حتما این بیماری تا چند وقت که خیلی خیلی هم کوتاهه، تموم میشه. اصلا میره توی افسانه‌ها و قصه‌هایی که شبا برات میگم.. "

غمگساری با مریضان

نیمه شب اطراف یکی از تخت‌ها رو نظافت میکنه که صدای ناله و التماس از یکی از تختا توجهش رو جلب میکنه. زنی سی و چند ساله، خودش رو باخته و گمون میکنه رفتنیه. از فرشته میخواد وصیتش رو بشنوه و بنویسه. اون هم با همه خستگی‌های شبانه روزیش، پای درد دل اون میشینه و سعی میکنه آرومش کنه و بهش امیدواری بده. بهش میگه که امید همه ما نه به زبان که به قلب، به خود خداست. فرشته، ساعتی سنگ صبور آن بانوی روستایی بود که می گفت مدت هاست خانواده ام رو ندیده ام و دلتنگشون هستم. روان همین بانوی افسرده را که کم خوراک هم شده بود، آرام کرد و بعد به کارای دیگه اش رسید.

مادرانه ای برای ریحانهصبح فردا هم جواب آزمایش های همین سمانه خانم را به بخش پرستاری تحویل میده و در چشم اونا خیره میشه که نتیجه آزمایش چی میگه و وقتی علائم بهبود را در چشمشون میخونه، چشماش از خوشحالی میدرخشه.

...
برای فرشته و دیگر فرشتگانِ ساحت سلامت، روز و شب، متفاوت از قبله. هرچند با چکمه و لباس های مخصوص بیمارستان، نمازخوندن و غذا خوردن و دیگر فعالیت ها رو با زحمت بیشتر انجام میده ولی وجودش از یک حسّ نشاط گرم انسان دوستی پر شده که او را به تلاش بیشتر وامی داره. هر چند خش خش لباس های نایلونی در نماز، اونو به ایوان مادربزرگ پدری و سجاده ای که با برگ های پاییزی پر شده، می بره ولی هُرم این لباس، اونو گاهی کلافه می کنه. آرزو می کنه هر چه سریعتر ریشه این بیماری پلید کنده بشه و همه با اطمینان کامل به روزهای صمیمی گذشته برگردن.
فرشته، از اون هایی است که در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، خیلی کمتر از کادر‌های درمانی دیده و تحسین شده، اما خیالش راحته که زحمتاش پیش اونی که باید ببینه، دیده میشه و پیشش گم نمیشه.

هم نفس
افتادن قطره‌ قطره سرم بیماران بخش در شیلنگ مخصوص، سختی‌های زمان تولد فرزندش رو به یادش میاره. یک استرس شیرین، لحظه ای در وجودش می شینه و لحظه ای بعد، هماهنگ با هر قطره، ذکر تسبیح بر لبش می شینه.

از هجوم بوی شوینده و الکل و وایتکس، خسته شده و سینه اش کمی خس خس میکنه.

تنگی نفس های محمد رو به خاطر میاره و کپسول اکسیژن و تورم رگ و ...

کرونا براش چیز تازه ای نیست. اون که بارها از پشت شیشه اتاق، افقی شدن و توقف خطّ مانیتورینگ قلب بیمارا رو دیده، یاد مادرانه ای برای ریحانهروزایی می افته که همسرش به سختی نفس می کشید. برای همین، همه توانشو برای کمک داره به کار میگیره که نفس خانواده دیگه ای به شماره نیفته.

 از کنار یکی از پرستارا عبور میکنه. پشت لباسش نوشته " ماهی که بر خشک اوفتد، قیمت بداند آب را". انگار خودش همون ماهیه که از آب بیرون افتاده.

قدری حالش بهتر که میشه، شست و شو و ضدعفونی اتاق رو پی میگیره. اتاقش بی شباهت به آشپزخانه منزلشون نیست. یاد ریحانه می افته: " حتما دخترکم این روزا ظرف می شوره"

...

مامان کوچک! 

ریحانه تو این مدت خودش مادر شده. به عروسکاش گفته: مامان‌بزرگ رفته برا کمک ! الان فقط باید با مامانتون (یعنی من) بازی کنید.

از ابتدای شیوع کرونا در بجنورد،  بیست و هشت روز میگذره ولی انگار ریحانه کوچولو، در این مدت، بیست و هشت سال قد کشیده و اشک ها و لبخندهایی به بلندای تجربه های روزگار رو یک شبه لمس کرده...

مامان فرشته، برای روز‌هایی که صبح و غروبش با دلتنگی به هم وصل شده، دو تا دعای کوچک و زیبا یادش داده و گفته: دختر گلم، مامان‌ها و بابا‌های زیادی دارن کنار من کار میکنن اگه مادرانه ای برای ریحانهمیخوای دعا کنی برای همه شون دعا کن. حتی برای اونایی که با ندانم کاری هاشون، ناخواسته، دیگران رو گرفتار میکنن.

 

آغوش...

آخرین روزای حضور مامان در بیمارستانه. ریحانه که دلشوره ها و دلتنگی ها رو در خودش ریخته، دچار تب شده و بابا با همه دشواری ها، شب تا به صبح کنار تختش بیداره.

 حالا هم مامان منتظر نتیجه آز‌مایش کرونای خودشه تا پس از‌ دو هفته قرنطینه در یک مجتمع مسکونی داخل شهر، به آغوش خانواده برگرده. این 24 ساعت براش به کندی میگذره. هرچند نتیجه منفی است و سعادت دیدار خانواده نصیبش شده ولی از وقتی که اتفاقی، گفتگوی دو پزشک رو درباره معتبر بودن 80درصدی این جور آزمایش ها شنیده،  قدری نگران شده.‌ به هر حال، صبح روز بارانیِ سوم فروردین، راهی خونه میشه در حالی که خوب میدونه قلبی بزرگ از دختری کوچک، با تبسم بر لب، مادرانه ای برای ریحانهپشت در براش داره می‌زنه؛ هر چند هنوز هم در برزخ نحوه روبرو شدن با اوست...

 

 

 

 

 

 

مادرانه ای برای ریحانه مادرانه ای برای ریحانه مادرانه ای برای ریحانه مادرانه ای برای ریحانه مادرانه ای برای ریحانه مادرانه ای برای ریحانه مادرانه ای برای ریحانه مادرانه ای برای ریحانه مادرانه ای برای ریحانه مادرانه ای برای ریحانه مادرانه ای برای ریحانه مادرانه ای برای ریحانه مادرانه ای برای ریحانه
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
گزارش خطا
Bookmark and Share
X Share
Telegram Google Plus Linkdin
ایتا سروش
عضویت در خبرنامه
نظر شما
آخرین اخبار
ضرورت ترمیم سریع محل سیم‌های سرقت‌شده برق و تلفن در اردبیل
انبارهای استان مرکزی مملو از نهاده‌های دام و طیور
راه اندازی دکل جدید همراه اول در شهرک صنعتی کاویان فریمان
دارو‌های قاچاق عامل تداخل دارویی و مسمومیت‌های شدید
یادگار ماندگار پدر برای فرزند آسمانی‌اش
عرضه بیش از ۹۲۰ هزار تن کالا در تالار‌های بورس کالا
آغاز هفته سوم لیگ برتر والیبال ساحلی از بندر ترکمن
آخرین روز‌های پاییز کم بارش
جهش تولید در کشاورزی با دانش گره خورده است
ثبت احوال بوشهر در مسیر حکمرانی هوشمند
ارتش بر خلق فناوری‌های بازدارنده متمرکز شده است
انتشار کتاب‌های کودک در هفته‌ای که گذشت
تولید تجهیزات آزمایشگاهی داخلی، گامی حیاتی در جهت خودکفایی علمی و کاهش خروج ارز است
جهش ۴۸ درصدی صادرات چای ایران
اداره کشور با «نمی‌توانم» و «نمی‌شود» معنا ندارد
هشدار پلیس راه درباره احتمال سیلاب
اسماعیلی: هنوز تا تحقق عدالت و کیفیت آموزشی فاصله داریم
استمرار برفروبی در جاده‌های کوهستانی مازندران
مصر اتیوپی را به اقدام نظامی تهدید کرد
آغاز ثبت سفارش جدید محصولات ایران خودرو
  • پربازدیدها
  • پر بحث ترین ها
گزارش میزان بارندگی در استان کرمان طی ۲۴ ساعت گذشته
ادامه بارش‌ها و هشدار نارنجی هواشناسی برای ۵ استان
اصلاح قیمت شیر خام و ۴ محصول لبنی
از فردا؛ ثبت نام یازدهمین مرحله خرید محصولات ایران‌خودرو
امنیت ملی آمریکا بر محور «منافع صرفاً آمریکایی» استوار شده است
اتوبوس‌های قم ۲۶ آذر رایگان شد
دستور آماده‌باش به استانداران کرمان، فارس، بوشهر و هرمزگان
تصمیمات عملیاتی بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز اعلام شد
مصاف سرخ‌پوشان در تهران؛ تقابل تراکتور با پیکان در تبریز
امروز؛ آخرین مهلت ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد ۱۴۰۵
­غلامرضا فرخی برترین فرنگی کار جهان شد
ثبت همه املاک فاقد سند الزامی شد
کارآمدی حکمرانی دینی شرط تحقق ایران قوی است
­بازگشت جمعی از افتخار آفرینان کشورمان از بازی‌های پاراآسیایی جوانان
نیم صفحه نخست روزنامه‌های ورزشی ۲۳ آذر
در نور آباد ممسنی ۱۰۱ میلیمتر باران بارید  (۲ نظر)
آمار جنجالی زندانیان مهریه صحت ندارد  (۲ نظر)
عراقچی: آمریکا در هیچ موضوعی صادق نبوده است  (۲ نظر)
اعلام پایان مأموریت سازمان ملل متحد در عراق  (۱ نظر)
اصلاح قیمت شیر خام و ۴ محصول لبنی  (۱ نظر)
پاراآسیایی جوانان ۲۰۲۵؛ چمسورکی راهی فینال پاراتکواندو دختران شد  (۱ نظر)
بازی‌های پاراآسیایی جوانان؛ ثبت ۸۱ نشان دیگر به نام فرزندان ایران  (۱ نظر)
کشف انبار احتکار روغن و شکر به ارزش ۱۲۰ میلیارد ریال در زنجان  (۱ نظر)
مدارس ابتدایی هرمزگان غیر حضوری شد  (۱ نظر)
آغاز پیش ثبت نام اعتکاف دانش آموزی در استان کرمان  (۱ نظر)
بارش برف وباران در برخی نقاط استان کرمان  (۱ نظر)
کنکور تمام طرح‌های تربیتی را نقش بر آب می‌کند  (۱ نظر)
ممنوعیت استفاده از گرما تابش و میز آتشدان در مراکز گردشگری و تجاری خراسان رضوی  (۱ نظر)
طرح جامع جمع‌آوری آب‌های سطحی اهواز نیازمند ۱۵ همت اعتبار  (۱ نظر)
همایش بزرگ «شکوه ایثار» در گچساران  (۱ نظر)